عبدالعظيم صاعدي-شاعر و لحظه هاي نيايش-مسعودي
عبدالعظيم صاعدي-شعر سپيد- عارفانه-عاشقانه-نماز-نيايش-پاييزي-خدمات نشر-نتشارات نور فاطمه

فهرست اصلي
1 - صفحه اصلی
2 - آشنایی
3 - کتاب های نثر
4 - دفتر های شعر
5 - کتابهای زیر چاپ
6 - کلامی و پیامی
7 - صاعدی و دیگران
8 - تماس با ما
9 - خدمات كارشناسي
10- دريافت كتاب PDF
 
 
صاعدی و دیگران
1- دکتر پرویز محمدیان
2 - ابراهیم زاده گرجی
3 - ابراهیم زاده گرجی
4 -  شکور لطفی
5 - دکتر سنجری
6 - عباس مهری آینه
7 - شهرام شاهرختاش
8 -کامران شرفشاهی
9 - احمدرضا دریایی
10 -امید مسعودی
11 -مهرعلی محمدنژاد
 

شاعر و لحظه هاي نيايش

 نقدي از : امید مسعودی

 
      پس از مجموعه شعر «فقط عشق می تواند» از عبدالعظیم صاعدی که در برگیرنده اشعار سالهای 1347 تا 1357 شاعر است ، اینک مجموعه شعر دیگری با عنوان «پرسه در پاییز» از او به دست چاپ سپرده و منتشر شده است.

آنچه که در برخورد اول با مجموعه شعرهای صاعدی نصیب مخاطب می شود صبغه مذهبی و آیینی اشعار شاعر است. اگر صاعدی ر شاعر لحظه های نیایش و مناجات بدانیم سخنی به گزافه نگفته ایم زیرا پیش از این نیز در «فقط عشق می تواند» شاهد لحظاتی صمیمی از او بوده ایم.

 در چادر سپید بلندت

بانوی من

ای زن

وقتی که در نماز شبانگاه

سوره فجر را می آغازی

شب،

خورشید را باور می کند.

و یا این شعر زلال و صمیمی که می گوید:

یا گیسوان بلند و بافته

بانوی من

خانم!

وقتی که پاگ و مجلل

کلام الله را

در سجاده

به تلاوت می نشینی

من خدا را

از کدام کلامش دریابم

از تو؟

یا قرآن!

صاعدی گام در راهی نهاده است که هر سالکی را به بیان حرفهای تازه و حتی کلام ‌هایی جدید در شعر رهنمون می شود و البته شاعر گاه آنچنان غرق در حیرت خویشتن خویش می شود که از بیان عرفانی خویش به شطحیات عرفا می رسد به این شعر او در کتاب دوم بنگرید:

از دشتهای سبز نگاهت

خیمه

بر نخواهم کند

در چشمانم

پاییز

خیمه خواهد زد.

و یا در این شعر:

پاییز در لیوان چایم

دم کشیده است.

قند لبانت

کو؟!

از این رهگذر است که شاعر به ترکیب های تازه دست می یابد. «فصل سلحشور» (ص 68) «حکایت برگ » (ص69) «دکمه ی شکوفه ها»(ص72)، «درخت حیران» (ص 73)، «باغ لال» (ص73) ، «خار ابریشم» (ص115)،

شاعر گاه در خلق ترکیبهای تازه ب بهره جستن از تحلیل خلاقانه خود تصاویر زیبایی را می آفریند که در شعر «میان روزن پاییز» شاهد یکی از این ترکیب ‌های تازه هستیم .

گم شده ام

در پرسه آرام ماه با شب

روی دانه ‌های تسبیح و اشک.

صرفنظر از «روزن پاییز» که ترکیب تازه ای است باید به «پرسه ماه با شب » نگریست آنهم «پرسه آرام ماه با شب» پرسه ای که روی دانه های «تسبیح و اشک» شکل می گیرد. انگاه با شناختی که از جایگاه «تسبیح» در ذکر، دعا و نیایش داریم به تصاویر تو در توی جالبی می رسیم . باید توجه داشت که در نگاه اول «تسبیح» به معنای یک شیئی یعنی وسیله ای برای ذکر به ذهن متبادر می شود و سپس به «تسبیح» در مقام گفتن «سبحان الله » می رسیم و از آنجا به حوزه معنایی«حمد» گام می نهیم و این همه را شاعر «پرسه در پاییز» با کلامی مختصر و در نهایت ایجاز با مخاطب در میان می نهد.

شاعر برخلاف برخی صادر کنندگان مانیفست های شعری که امروزه عرفان را تنها در مقولۀ «هنر برای هنر» قابل طرح می دانند، به صراحت از «هنر متعهد» سخن می گوید:

در تو

بهاری

برای بوئیدن

پاییزی برای بوسیدن نیست

بی نماز :

باغی بی فصل است. (ص 109)

کمتر می توان سراغ داشت که آدم های «تارک الصلوه» را به این زیبایی و سادگی تصویر کرده باشند و یا مضمون «انتظار» و چشم به راه «موعود» بودن را :

انتظار کدام موکب را

فصل

در رنگهای شوق

می ریزد؟!

که طاقه به طاقه به راه

فرش کرده

ترمه های اصیل!

هر چند ممکن است از شاعر خرده بگیرند که چرا با جابجایی «افعال» سعی در ایجاد «آهنگ » و «وزن» کرده است و بجای آن می توانست بگوید:

فصل / انتظار کدام موکب را/ در رنگهای شوق/ می ریزد؟!/ که /ترمه های اصیل[را]/ طاقه طاقه به راه / فرش کرده [است]

آنگاه اگر شاعر چنین سروده بود آی می توان آنرا نثری همسنگ و هم پایه شعر اول دانست؟

ضمن آنکه به شهادت چهار شعر کلاسیک شاعر در پایان این مجموعه یعنی 3 غزل «لکنت گردون» ، «لحظه های واپسین» و ، «میراث خوار بادها» و دو بیتی «آوار بر خویش» شاعر در سرودن اشعار موزون و در قالبهای عروضی تازه کار نیست و با وزن شعر فارسی آشنایی دارد و چون شاعران مبتدی برای گریز از وزن به شعر سپید و نیمایی روی نیاورده است. اما این همه نمی تواند بر ضعف او در برخی از اشعارش سرپوش بگذارد. شاعر گرچه در فاصله سالهای 1347 تاکنون (1376) یعنی دوره ای از زمان که شامل 29 بهار عمر می شود از فراز و فرودهای فراوانی گذشته و بسیاری از ناهمواریهای را هموار کرده است اما بنظر می رسد که او هنوز در آغاز راهی تازه است. راهی که خود آغازگر آن بوده است و می باید خود نیز در این راه به مقصد برسد.

تا آنجا که بیاد داریم اولین شاعری نوگوی مذهبی سرا در سالهای قبل از انقلاب «صاعدی» بود که اشعارش را آن روزها در نشریات بدست چاپ می سپرد. او بخاطر همنشینی با استاد فرزانه شهید آیت الله مطهری و بهره بردن از درس حافظ شناسی استاد به دیدگاههای تازه ای در شعر آن روزگار رسید که زمان شکفتن آن بهار پیروزی انقلاب اسلامی بود. مقدمه ای که عبدالعظیم صاعدی بر کتاب «تماشاگه راز» نوشته و کتابی که حاصل تقریرات استاد مطهری است. هنوز هم برای شاعران متعهد ما راهگشاست.

صاعدی با چنین زمینه ای از تجربه و عشق  از «فقط عشق می تواند» به «پرسه در پاییز» رسیده است. کاری که نشان از تعالی و پیشرفت شعر او دارد. چنین باد!

 

 
هیچ دردی
        بی تسکین

هیچ سنگی
            بی آواز

وهیچ لحظه ای
  بدون معجزه نیست

گاه
 که به عشق ایمان داری

۞۞۞

به ارتفاع بیدار عشق
 آویخته ام
تا انسان
     از خواب اعماق
                      برخیزد
وخویش را
         تا بی نهایت خدا
                     باورکند

 
www.easy-hit-counter.com
 

صفحه اصلی - آشنائی - کتاب نثر - کتاب شعر - کتابهای در دست چاپ - کلامی و پیامی- صاعدی و دیگران - تماس با ما - خدمات كارشناسي

تاريخ انتشار 1387- بروز شده : تابستان91 - حقوق سایت محفوظ و متعلق به صاحب سایت است - انتقال مطالب سایت با ذکر ماخذ آزاد است
نرم افزاری سایت : موسسه کبوتر