گرچه از زمان پیروزی انقلاب
تا کنون به دلیل تحول و دگرگونی در جامعه ، کتابهای فراوانی در زمینه مسائل اسلامی
و تاریخ اسلام منتشر شده اما این واقعیت را نمی توان انگار کرد که سهم شعر و قصه در
این مجموعه ارزشمند بسیار ناچیز بوده است، آنقدر که گویی اصلا سهمی ندارند.
در میان کتابهایی که این روزها پشت
ویترین کتابفروشیها به چشم می آید، کتاب قصه ای نیز از عبدالعظیم صاعدی خودنمایی می
کند با نام «آنجا که خدا را می توان یافت»
نام این کتاب آشناست، چرا که کتابی
با همین نام و از همین نویسنده پیش از این نیز منتشر شده بود (سال 1346). صاعدی نیز
نامی آشناست. اما نه از آن جهت که کتاب قصه اش را دوباره تجدید سازمان و تجدید چاپ
کرده یا جرات یافته کتاب شعری نیز با نام «سلام بر بعثت» در همان سالهای
خفقان ستمشاهی با حال و هوی عرفانی و اسلامی منتشر کند، بلکه چهره صاعدی را روشن تر
از این کتابها در «تماشاگه راز » استاد شهید مطهری دیده ایم .
صاعدی که بار سنگینی در جمع آوری ،
تنظیم و تدوین دست نوشته های شهید مطهری بدوش داشت. در مقدمه ای زیبا و تحقیقی که
بر تماشاگه راز نوشت نشان داد که شایستگی چنین کاری را دارد. در «آنجا که خدا را می
تواند یافت» صاعدی اگر چه آن مقدمه نویس تماشاگه راز نیست و (نباید هم باشد) با
نامی که بر کتابش نهاده دانسته و یا ندانسته از اجزاء شکل دهنده یک قصه فاصله گرفته
است.
قصه، علی القاعده نوشته ای است که
یکی از ارکان اساسی اش را «حادثه» تشکیل می دهد. در «آنجا که خدا را می توان یافت»
صاعدی این قالب را رها کرده است. شاید حادثه ای که در درون قهرمان داستانش اتفاق می
افتد را کافی دانسته و به همین دلیل هم بر روی جلد کتابش نوشته است: «قصه ای
سالکانه از لقاء الله »
قصه ، حکایت مرید و مرادی است که
اینجا و آنجا ، در کوچه و مسجد و در خانه و گذرگاه یکدیگر را می بینند و یا هم سخن
می گویند. این دیدارها اگر چه ابتدا تصادفی به نظر می رسند، اما با آتش جستجو و
کنکاشی که در دل مرید زبانه می کشد، در ادامه داستان ، دیگر تصادفی نیست، کششی است
که مرید را به سوی مراد می کشاند.
محتوای قصه با آنچه در سال 1346
انتشار یافته ، تفاوت کلی دارد، اما زیربنای آن تغییر نکرده است .
مراد در این قصه یک روحانی عالیقدر
است که مریدش را در سیر و سلوکی عرفانی به لقاء الله می کشاند.
این
کتاب که ار سوی انتشارات نور فاطمه در 94 صفحه منتشر شده، عروج انسان را از تنگنای
قالب و ظواهر به سوی لایتناهی و از آن هم بالاتر تا لقاء الله نشان و بشارت می دهد.
|